شکایت علیرضا اکبرپور از استقلال از آن ماجراهای غمانگیز و حتی تاسفبار باشگاه استقلال است؛ از آن شکایتهایی که شخصیت باشگاهی را که نزدیک به هفتاد سال سابقه دارد زیر سوال میبرد. شکایتی تنها به دلیل ۲۵ میلیون تومان بدهی. آری ۲۵ میلیون! وقتی میشنوی که باشگاهی با این عظمت حتی لنگ ۲۵ میلیون تومان است تاسف میخوری به حال و روز تیمی که قرار است آمال و آرزوهای میلیونها هوادار باشد و بخشی از شاکله تیم ملی را نیز تشکیل دهد. بدبختیهای استقلال کم نبوده که حالا باید به خاطر چندرغاز پول که به قول خود اکبرپور خرج میوه و شیرینیهای باشگاه است طعم تلخ حضور در کمیته انضباطی را هم بچشد و چند روزی هم درگیر حاشیههای حاصل از انتشار خبرش باشد. دیروز وقتی خبر آمد که علیرضا اکبرپور که در کادر فنی تیم امید فصل پیش حضور داشت پس از مراجعات متعدد به باشگاه، نتوانست طلب ۲۵ میلیونیاش را بگیرد، فوری این سوال به ذهن متبادر شد که پس مدیران این باشگاه چه میکنند؟
اسپانسرها و حامیان مالی کجا هستند و چه کسی باید پاسخگوی مربیانی باشد که از فصول قبل هنوز طلب دارند. عجبا که سازمان لیگ نیز هرگز جلوی تیمهای بدهکار را نمیگیرد یا فرایند مالی مطلوبی ایجاد نمیکند که باشگاههایی با این عظمت که در قاره آسیا نمونه و زبانزد هستند، با چنین شکایتهایی مواجه نشوند. پیشتر اگر میشنیدیم که استقلال به بازیکنان خارجیاش بدهکار است و احتمال دارد که این بدهیها مشکلاتی از جمله کسر امتیاز را ایجاد کند، حال باید گوشمان را عادت بدهیم به شکایتهایی از این دست که مردانی همچون اکبرپور که در استقلالی بودنشان هیچ شک و شبههای وجود ندارد، بیایند و از آبیها به کمیته انضباطی شکایت کنند؛ شکایتی که خدشه وارد میکند به سیمای این باشگاه و سوالها و ابهامهای فراوانی را به وجود میآورد. استقلال اگر با همین رویه مدیریت شود نه تنها قدمی رو به جلو برنداشته است بلکه به عقب برمیگردد و روزبهروز اوضاعش اسفبارتر خواهد شد. وقتی این مدیران در رأس کار قرار گرفتند، قرار بود مشکلات مالی از میان رفته و اوضاع رو به راه شود. به یاد میآوریم سخنان اعضای هیاتمدیره باشگاه استقلال را که پیش از فصل چهاردهم وقتی درباره نحوه مدیریتشان میپرسیدند، میگفتند بدهیها را میدهیم و بودجههای کلان را وارد باشگاه میکنیم اما اکنون میبینیم که هیچ یک از آن وعدهها جامه عمل پوشانده نشده و استقلال روزگار نامتعارفی را پشت سر میگذارد…
حرفهایی که اکبرپور در گفتوگویی بلند بالا به کاپ بر زبان آورده قابل تامل است. او با تایید شکایت از باشگاه استقلال به دلیل بدقولیهای پیدرپی چنین گفته است: «کلا ۲۵ میلیون تومان بابت حضور در کادر فنی تیمهای پایه استقلال در فصل گذشته طلب دارم که فکر میکنم هزینه میوه و شیرینی آنهایی است که هر هفته برای پز دادن در باشگاه یا دفتر مدیرعامل دور هم جمع میشوند و مشخص نیست که برای این باشگاه چه کار میکنند. چارهای نداشتم و به کمیته انضباطی هیأت فوتبال استان تهران شکایت کردم چون راهی جز این نداشتم. از پارسال که من را خواستند ابتدا نمیخواستم مربیگری تیم امید استقلال را قبول کنم اما میگفتند تو پیشکسوت استقلالی و از این حرفها که ۶۰ درصد قراردادت را ابتدا پرداخت میکنیم و مرا راضی کردند ولی پس از آن، فصل تمام و فصل جدید شروع شد و الان هم داریم به نیمفصل بعد میرسیم ولی آقایان اصلا به روی مبارکشان نمیآورند و من هم شکایت کردم چون برای این کار از جیبم هم هزینه کرده بودم.»
غم و دردها اما یکی دوتا نیست. بخش دیگری از حرفهای اکبرپور نیز ثابت میکند باشگاه استقلال هیچ حرکتی برای تیمهای پایه خود انجام نداده است و بازیکنان بدون خوابگاه بودهاند. اکبرپور ادامه میدهد: «از بازیکنانی که در امیدهای استقلال بازی میکردند چندتای آنها در کرج زندگی میکردند و چون پول نداشتند که تا تهران بیایند من خودم با ماشین میرفتم جلوی در خانههایشان و سوارشان میکردم و تا تهران میآوردم عصر هم همانها با من تا کرج برمیگشتند. روزهای بازی خودمان برای تیم ناهار میگرفتیم که گرسنه نباشند چون برخی از آنها از خانوادههای خیلی ضعیف جامعه بودند و میترسیدیم که الکی بگویند ناهار خوردهاند.»
قضاوت روشن است. شاید به قول علیرضا اکبرپور برای اینکه باشگاه استقلال با چنین گرفتاریهایی مواجه نشود بهتر باشد از خرج میوه و شیرینیهایی که گاها در نشستها سرو میشود، کم شود. استقلال که با این دبدبه و کبکبه نباید لنگ ۲۵ میلیون باشد. آقایان را انگار خواب برده و یادشان رفته که چه وعدهها دادند و تا کجا سقف آرزوها را بالا بردند. استقلالی که میبینیم اما روزهای ناامیدکنندهای به سبب همین مشکلات پیش رو دارد. امروز اکبرپور و فردا هم احتمالا نوبت دیگر پیشکسوتها میشود. تازه بازیکنان فعلی به کنار.