در اواخر سال ۹۲ نلو وینگادا قرارداد خود را به طور رسمی با تیم امید امضا کرد و قرار بود از فروردین کار تیم المپیک آغاز شود اما مشکلات مالیاتی وینگادا و عدم حضور او در ایران این کار را حدود ۵۰ روز به تاخیر انداخت تا ۱۳ اردیبهشت اولین تمرین تیم امید با حضور مربی جدید آغاز شود.
از ابتدای شروع کار تیم امید از بازی های آسیایی، میدانی برای پرورش استعداد بازیکنان رده سنی زیر ۲۱ سال یاد می شد و در مصاحبه های مختلف کادرفنی تیم ملی امید و مسئولان فدراسیون اعلام می شد قرار است تیم ملی امید با حضور بازیکنان زیر ۲۱ سال به میدان برود. امابعد از جلسات فدراسیون با کمیته المپیک و تأکید این نکته که کسب مدال هم در این مسابقات برای مسئولان اهمیت زیادی دارد تصمیم بر این شد که تیم امید با اکثریت بازیکنان زیر ۲۱ سال اما با کمک از بازیکنان اسم و رسم دار به میدان برود تا هم بازیکنان جوان میدان دیده شوند و هم از کیسه گل شدن حریفان جلوگیری کنیم!
در نهایت تصمیم بر این شد که ۷ بازیکن زیر ۲۳ سال به نام های یعقوب کریمی، شهریار شیروند، کاوه رضایی، مهدی شریفی، محمدرضا خانزاده، محسن مسلمان و مرتضی پورعلی گنجی در این تیم برای بالا بردن توان تجربی تیم امید به میدان بروند در حالی که این بازیکنان از لحاظ تجربه فاصله بسیاری با سایر بازیکنان ندارند وبه نظر می رسد اگر بدون این ۷ بازیکن این نتایج به دست می آمد این همه انتقاد به این تیم وارد نمی شد و لا اقل راه توجیه هم برای مسئولین بازتر بود که بازیکنان کم تجربه بودند!
اما این تمام ماجرا نیست؛ نه تنها در بخش فنی تیم بلکه در بخش سازماندهی هم این مشکلات دیده شد. نداشتن سرپرست و کسی که توانایی هماهنگی کارها را داشته باشد مشکلات فراوانی را به وجود آورد. آیا اگر سرپرست یا مدیری با توان و تجربه بالا حضور داشت امکان بروز این حواشی فراهم می شد تا خبر درگیری ۲ بازیکن در راهرو ورزشگاه و اتفاق غیراخلاقی که از سوی یکی از همراهان تیم رقم خورد، این چنین تیم را اسیر حواشی کند.متاسفانه در تیم امید تمامی تصمیمات بدون پشتوانه فنی است و این تیم کاملا بی برنامه است. از طراحی اردوها گرفته تا انتخاب بازیکن و نحوه شرکت در مسابقات همه تصمیمات نشان دهنده این است که هیچ هدفی تعریف نشده است. این نابسامانی فوتبال ملی ایران و تیم امید را تهدید می کند.
زنگ خطر برای تداوم آرزوی المپیکی شدن از همین حالا شنیده می شود با این شرایط به تیم امید هیچ امیدی نیست. به قول معروف سالی که نکوست از بهارش پیدا است. تیم ملی امید در منجلاب حاشیه و اختلاف دست و پا می زند. امیدواریم مسئولان فدراسیون به خودشان بیایند و با یک برنامه ریزی خوب شرایط را برای موفقیت تیم امید فراهم کنند.در حال حاضر تنها چیزی که از تیم ملی امید به گوش می رسد حاشیه و اخبار نه چندان خوب و تاسف انگیز است. بدون شک هر فرد عاقلی به راحتی درک می کند که حرکت در این جاده به موفقیت ختم نمی شود.
**وینگادا: تیمم را دیگر را حراج نمی کنم
وی در بخش دیگری از گفتگوی خود به نحوی از امیدواری به آینده حرف می زند و می گوید: نتایج در کره جنوبی بد بود اما با توجه به درسی که از این شکست گرفتیم اگر مورد حمایت قرار بگیریم می توانیم در آینده بهتر شویم. فوتبال ایران و بازیکنانش پتانسیل بالایی دارند. بدون شک در تورنمنت های آینده بهتر ظاهر خواهیم شد و انتظارات برآورده می شود. به یک چیز در کارم اعتقاد دارم و آن این است که من، بازیکنان و تیم امید می توانیم دوباره ایران را به جایگاه خود برسانیم و راه صعود به المپیک را هموار کنیم به شرطی که از این تیم به صورت همه جانبه حمایت شود و در انتقادها غرض ورزی نباشد.
سرمربی پرتغالی تیم امید در پایان هم به نکته مهمی اشاره می کند:توجه داشته باشید که این تیم امید دیگر برایم تمام شد. طبق قراردادی که دارم سرمربی تیم ملی امیدم و اگر بخواهم بازیکنان را انتخاب کنم نفراتی را برمی گزینم که خودشان را از تیم امید بدانند پس برای اردوی ماه بعد که می خواهیم دور هم جمع شویم و تلاشمان را برای رسیدن به المپیک ادامه دهیم انتخاب من برای حضور بازیکنان در اردو فقط یک دلیل دارد و آن هم این است که نفراتی را می خواهم که خودشان را وقف تیم امید کنند پس تیم ملی امید را برای برگزاری اردوهای بعدی حراج نمی کنیم.