فیلم روح اولین انیمیشن پیکسار و والت دیزنی و شاید اولین فیلم بلند انیمیشنی در دنیا باشد که شخصیت اصلی آن یک سیاهپوست است همه میدانند که سینمای آمریکا طی سالهای اخیر تاکید عامدانهای روی اعطای نقشهای جدیتر به بعضی از گروههای اجتماعی، از جمله سیاهان داشته است و روح هم ابتدا قرار بود درباره یک دانشمند (لابد خردهپا) باشد اما شخصیت اصلیاش یک موزیسین جاز خردهپا قرار داده شد تا سیاهپوست بودن این شخصیت اصلی، بدون مناسبت نباشد. این در حالی است که موج سینمایی به راه افتاده طی سالهای اخیر، از طرف دموکراتها بوده و جمهوریخواهان هالیوود که در ۱۰۰ سال اول تاریخ سینما جریان اصلی سینمای این کشور بودند، سابقهای نازیبا در برخوردهای نژادپرستانه با اقوام مختلف داشتند.اتفاقا والت دیزنی هم از اصلیترین کمپانیهای جمهوریخواه بود و در سابقهاش آثار نژادپرستانه بسیاری وجود دارد. اخیرا حتی صحبت از این بود که امکان دارد بعضی از آثار آرشیو دیزنی در استریم دیزنیپلاس به دلیل هشدارهای مرتبط با مضامین نژادپرستانه با مشکل پخش روبهرو شوند؛ امافیلم روح میتواند برای والت دیزنی و شرکتی که توسط دیزنی بلعیده شد، یعنی پیکسار، آبرو بخرد. پیش از این هم وقتی قرار شد یک هنرپیشه زردپوست نقش اول فیلم مولان شود، خیلیها اظهار خوشحالی کردند که دیزنی نژادپرست، بالاخره روی سنت دیرینهاش پا گذاشته است.
البته همچون مولان، چند اثر دیگر که کمپانیهای جمهوریخواه مثل دیزنیپلاس و اپلپلاس با محوریت سیاهپوستان یا نژادهای دیگر ساخته بودند، طی همین سال گذشته با حواشی متعددی روبهرو شدند. فیلم بانکدار ساخته جرج نلفی و تولید کمپانی اپلپلاس یکی از این نمونههاست. به نظر میرسید که خیلیها نمیخواهند کمپانیهای جمهوریخواه هم در چارچوبهای جدید قرار بگیرند و نیت اصلیشان حذف رقبای کهنهکار به چنین بهانههایی بود. حالا اما فیلم روح بدون اینکه حرف و حدیثی در این زمینهها پشت سرش باقی بگذارد آبروی دیزنی و پیکسار را خریده است. تردیدی نیست که بالاترین شانس اسکار پیش رو در رشته انیمیشن، سومین اثر پیت داکتر در مقام کارگردانی است. بهرغم اینکه دموکراتها ممکن است اهداف خاصی را از موضوع مخالفت با تبعیض نژادی دنبال کنند و بهرغم اینکه مخالفت آنها با این موضوع، بسیار دستوری و امرنامهای است، اما این حقیقت هم قابل کتمان نیست که دنیای انیمیشن، تحت تاثیر غولی به نام والت دیزنی، تا حد فوقالعادهای نژادپرست بود. این قضیه از دوران کودکی اعتمادبهنفس کودکان بسیاری را در سراسر دنیا از آنها سلب میکرد و حتی اعتمادبهنفس انیمیشنسازان بزرگسال را در سایر نقاط دنیا از آنها گرفته بود. بهطور مثال، ژاپن که با سبک انیمیشنسازی مانگا، بهخصوص در دهه نود میلادی، در مقیاس جهانی درخشیده بود، کاراکترهای ژاپنیاش را با چشمهای درشت طراحی میکرد و حتی یک شخصیت در بین آنها به چشم نمیخورد که با اعتمادبهنفس کامل، شبیه ژاپنیها و بهطور کل شبیه زردپوستها طراحی شده باشد. ورود سیاهپوستان به سینمای آمریکا با سینمای خود سیاهان جدی شد.
سال گذشته فیلم «دولمایت اسم من است» درباره ساخت فیلمی به همین نام نمایش داده شد که نقطه عطفی در پدید آمدن سینمای سیاهان آمریکا بود. فیلمهای سیاهان یعنی فیلمهایی که حتی در آنها شخصیتهای سفید به طرز عقدهگشایانهای ضایع میشدند و واکنشی به جریان اصلی هالیوود داده میشد. جمعیت سیاهان آمریکا این فیلمها را در گیشه به چنان موفقیتی رساندند که جریان اصلی هالیوود هم کمکم ناچار شد از ستارههای سیاهپوست بهعنوان بازیگر استفاده کند تا این طیف مخاطبان را از دست نداده باشد و جلوی ورشکستگیاش را بگیرد. موقعیتی که در فیلم روح به سیاهان داده شده، یعنی قرار گرفتن یک شخصیت سیاهپوست در کانون ماجرا، برخلاف آثاری که سینمای خود سیاهان به وجود آورده بود، کاملا فرمایشی و دستوری است و اگر این وضعیت فرمایشی برداشته شود، معلوم نیست که چنین جریانی بتواند تداوم پیدا کند؛ حال آنکه حضور سیاهان در سینمای لایواکشن، توسط خودشان اتفاق افتاد و جریانی ریشهدار بود.